تکفیتلغتنامه دهخداتکفیت . [ ت َ ] (ع مص ) فراز گرفتن چیزی را و به پنچه گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || فراهم آمدن . (از اقرب الموارد).
تکفتلغتنامه دهخداتکفت . [ ت َ ک َف ْ ف ُ ] (ع مص ) درترنجیدن و منقبض شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تقبض جامه . شتاب کردن مرغ در پریدن و تقبض در آن . || شتافتن در مسیر خود. (از اقرب الموارد).