tacklesدیکشنری انگلیسی به فارسیمقابله می کند، اسباب، لوازم کار، طناب وقرقره، از عهده برامدن، گلاویز شدن با، نگاه داشتن، بعهده گرفتن، افسار کردن، دارای اسباب و لوازم کردن
تیقلیسلغتنامه دهخداتیقلیس . (یونانی ، اِ) اسم یونانی خنثی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تیقلیشلغتنامه دهخداتیقلیش . (اِ) سریش . چریش . برواق . خنثی . اَبُجَة اسفودالس . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تقلزلغتنامه دهخداتقلز. [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] (ع مص )شادمانی کردن . || دویدن بز کوهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).