تل تللغتنامه دهخداتل تل . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
تهماندstub, stub end, tail endواژههای مصوب فرهنگستانتکة کوتاهی از الکترود فلز پرکن یا میلة جوش یا میلة لحیم که پس از استفاده در جوشکاری یا لحیمکاری باقی میماند
خاتمهدیکشنری فارسی به انگلیسیclose, closure, completion, end, ending, expiration, expiry, finis, kibosh, period, stop, tail end, termination, windup
پایاندیکشنری فارسی به انگلیسیbreakup, close, closure, completion, conclusion, end, ending, expiration, expiry, extremity, finis, finish, issue, kibosh, last , period, stop, surcease, tag, tail end, terminal, termination, terminus, windup, wrap-up