نمایش تحویلناپذیر گروهirreducible representation of a groupواژههای مصوب فرهنگستان← نمایش تحویلناپذیر
graspدیکشنری انگلیسی به فارسیفهم، اخذ، چنگ زنی، چنگ زدن، فهمیدن، فراچنگ کردن، بچنگ آوردن، گیر اوردن، قاپیدن
Grassدیکشنری انگلیسی به فارسیچمن، علف، سبزه، ماری جوانا، با علف پوشاندن، چمن زار کردن، چراندن، چریدن، علف خوردن