تارتر، قیر مالیدن به، قیر زدن، ازردن
گفتم
تار و پودر
taurid
دالبر دالبر
سپری شده، درنگ کردن، تاخیر کردن
بی رحم
بی ادب
هزینه کردن
بیمار ستاره دار، بداختر، بد طالع، بد بخت
ستاره دار، ستاره نشان