تتننلغتنامه دهخداتتنن . [ ت َ ت َن ْ ن ُ ] (ع مص ) دوستان را گذاشتن و با اغیار پیوستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنتنة؛ یکی مصحف دیگریست . (قطر المحیط). رجوع به تنتنه شود.
تطنینلغتنامه دهخداتطنین . [ ت َ ] (ع مص ) ببانگ درآوردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آواز کردن . (از اقرب الموارد).