ترئیکالغتنامه دهخداترئیکا.[ تْرُ / ت ُ رُ ] (روسی ، اِ) قسمی ارابه ٔ بزرگ که آنرا سه اسب موازی کشند.
ترقولغتنامه دهخداترقو. [ ت َ ] (مغولی ، اِ)بافته ٔ ابریشمی سرخ رنگ . (ناظم الاطباء) : بستد زبرای قدم خسرو خاوربر بام افق شکل سراپرده ٔ ترقو. آزری (از لسان العجم شعوری ورق 289 ب ).رجوع به ترغو شود.<
ترقویلغتنامه دهخداترقوی . [ ت َ ق ُ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به ترقوه : شریان تحت ترقوی . رجوع به تشریح میرزا علی ص 408 شود.
ترقیاتلغتنامه دهخداترقیات . [ ت َ رَق ْ قیا ] (ع اِ) ج ِ ترقی . مأخوذ از تازی ،سربلندیها و سرافرازیها و ترقیها. (ناظم الاطباء).
ترکاتلغتنامه دهخداترکات . [ ت ُ رِ ] (ع اِ) ج ِ تَرِکَة. (ناظم الاطباء) : سلطان مثال داد تا ترکات او به پسر او، امیر ابوحفص سپردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ سازمان ) .