لغتنامه دهخدا
تارسیس . (اِخ ) ترسیس . طرسیس . مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: طبق مندرجات کتب عبرانی نام محل بسیار دوری است و بنابه روایتی کشتی های حضرت سلیمان از آنجا طلا حمل می نمودند.در تحقیق این مطلب اختلاف است ، برخی گویند مقصود زنگبار است ، جمعی را عقیده بر آنست که این موضع همان «اوفیر