teeterدیکشنری انگلیسی به فارسیتتریس، بالا و پایین رفتن، تلو تلو خوردن، الله کلنگ بازی کردن، پس و پیش رفتن
تکرسانی اینترنتtethering, smartphone hotspotsواژههای مصوب فرهنگستانفرایند استفاده از تلفن همراه بهعنوان مودم برای اتصال رایانة کیفی به اینترنت با استفاده از بافه/ کابل یا بهصورت بیسیم متـ . تکرسانی
مهاردیکشنری فارسی به انگلیسیanchor, bit, bridle, collar, control, curb, guideline, hold, stay, lid, management, regulation, reins, restraint, shunt, sling, strut, subjugation, takeover, tether