thrashدیکشنری انگلیسی به فارسیترس، کوزل کوبی، شلاق زدن، کتک زدن، کوبیدن، خرمن کوبی کردن، از پوست دراوردن
trashدیکشنری انگلیسی به فارسیزباله ها، نخاله، تفاله، اشغال، مهمل، خاکروبه، زوائد گیاان، جفنگ، بصورت اشغال در اوردن