trustدیکشنری انگلیسی به فارسیاعتماد، اطمینان، اعتبار، امانت، توکل، ایمان، اعتقاد، مسئولیت، ودیعه، ائتلاف، امید، قرض، اتحادیه شرکتها، اعتماد داشتن
پسراندگیback thrustواژههای مصوب فرهنگستانگسلش رانـدگی در یک کمـربند چیـن ـ راندگی که در خلاف جهت عمومی راندگیها شیب دارد و سبب جابهجایی سنگها به سوی پسبوم کمربند میشود