سوخت تایریtire-derived fuelواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سوخت که از خرد کردن تایرهای فرسوده به دست میآید
تارهتارهشدگیwhiskering, zinc whiskeringواژههای مصوب فرهنگستانرشد آهسته و بسیار نازک فلز به حالت تاریشکل بر روی سطوح فلزی خاص که تحت تنش داخلی ناشی از آبکاری در دمای پایین یا در نتیجۀ تأثیر محلولهای برّاقکننده ایجاد شدهاند؛ این رشد موجب کاهش تنش داخلی و نیز ایجاد اتصال کوتاه الکتریکی در هنگام عبور جریان الکتریسته میشود
وزن ظرفtare, tare weightواژههای مصوب فرهنگستانوزن پوشش یا بستهبندی بار و در مورد بارگُنج، وزن بارگُنج خالی اختـ . وَف
مرکز اطلاعات گردشگریtourist information centre, tourist information bureau, tourist information office, TIOواژههای مصوب فرهنگستاندفتری که اطلاعات مربوط به جاذبهها و تسهیلات و خدمات و حتی ذخیرۀ جا در اقامتگاهها را در اختیار گردشگران و بازدیدکنندگان قرار میدهد اختـ . ماگ