تنگ، سایز تنگ؛ که گشاد نیست.
مناسب تنگ
تنگ گره خورده
شدت گاز، غیر قابل نفوذ در مقابل گاز، عایق گاز
هوا تنگ، محفوظ از هوا، هوابندی شده، غیرقابل نفوذ بوسیلهء هوا
پوست تنگ، بپوست چسبیده، چسبیده بتن
tightfitting
لباس تنگ، جامه چسبان وخفت
تنگستن
تنگ
سفت کن، سفت شدن، سفت کردن، تنگ کردن، محکم کردن، بستن، فشردن، کیپ کردن
tight
skintight، بپوست چسبیده، چسبیده بتن
بخار گرم
رنجیده