ابزار 1toolواژههای مصوب فرهنگستان[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از گزینههای تصویری که بهکمک آن میتوان به امکانات اختصاصی یک نرمافزار دست یافت [علوم مهندسی] وسیلۀ انجام کاری که معمولاً با دست انجام شود
تل تللغتنامه دهخداتل تل . [ ت ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود که در بخش گناوه ٔ شهرستان بوشهر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
tollدیکشنری انگلیسی به فارسیتلفات، عوارض، راهداری، هزینه، باج، ضایعه، نواقل، طنین موزون، باج راه، تحمل خسارت، تعداد تلفات جنگی، خراج، صدای طنین زنگ یا ناقوس
خوستatollواژههای مصوب فرهنگستانآبسنگهای مرجانی حلقوی که بر روی برجستگیهای آتشفشانی در آبهای آزاد گرم رشد میکنند و غالباً در میان خود کولاب (lagoon) ایجاد میکنند
tollدیکشنری انگلیسی به فارسیتلفات، عوارض، راهداری، هزینه، باج، ضایعه، نواقل، طنین موزون، باج راه، تحمل خسارت، تعداد تلفات جنگی، خراج، صدای طنین زنگ یا ناقوس