موضعیtopicalواژههای مصوب فرهنگستانویژگی دارو یا فراوردهای که بر سطحی از بدن میمالند یا قرار میدهند
داروی موضعیtopical drug, topical medicationواژههای مصوب فرهنگستاندارویی که برای محل معینی تجویز میشود
زبانزددیکشنری فارسی به انگلیسیexpression, famous, idiom, notorious, proverbial, rampant, rumor, rumour, topical
امروزیدیکشنری فارسی به انگلیسیcontemporary, current, modern, latter-day, mod, new, present-day, topical