تورخلغتنامه دهخداتورخ . [ ت َ وَرْ رُ ] (ع مص ) (از: «ورخ ») ترشدن زمین . || نرم شدن خمیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
توریخلغتنامه دهخداتوریخ . [ت َ ] (ع مص ) تاریخ کردن نامه و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). تاریخ کردن . (دهار). تاریخ نوشتن کتاب را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || وقت چیزی پدید آمدن . (آنندراج ).
تروخلغتنامه دهخداتروخ . [ ت َ رَوْ وُ ] (ع مص ) در گل و لای افتادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).