tastiestدیکشنری انگلیسی به فارسیطعم تر، خوش طعم، گوارا، خوش مزه، باسلیقه تهیه شده، مزه دار، با مزه، خوشگوار
tastierدیکشنری انگلیسی به فارسیطعم دار، خوش طعم، گوارا، خوش مزه، باسلیقه تهیه شده، مزه دار، با مزه، خوشگوار
تاستولغتنامه دهخداتاستو. (اِخ ) شاعره ٔ فرانسوی که در نظم و نثر آثار زیادی از خود باقی گذاشت . وی هنگامی که یازده سال داشت مورد تشویق و تهنیت امپراتریس ژزفین قرار گرفت . کتابهای چندی برای جوانان و کودکان نوشت (1798-1885 م .).<
ثأطةلغتنامه دهخداثأطة. [ ث َءْ طَ ] (ع اِ) لای و گل . گل سیاه و تر. و فی المثل : ثأطة مدت بماء؛ یضرب للرجل یشتد حمقه فان الماء اذا زید علی الحماة ازدادت فساداً. || جانوری کوچک گزنده . (منتهی الارب ). ج ، ثأط.
توتحلغتنامه دهخداتوتح . [ ت َ وَت ْ ت ُ ] (ع مص ) نوشیدن اندک از شراب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).و در اللسان : اندک اندک نوشیدن شراب را. (از اقرب الموارد). اندک خوردن از شراب . (تاج المصادر بیهقی ).