trainshed
تردد، مسحور کردن یاشدن، با چالاکی حرکت کردن
ترانزیت، عبور، گذر، عبور و مرور، راه عبور، حق العبور، عبور کردن
ترانه
تروجان، شکست دادن، سخت زدن، بسختی تنبیه کردن، سرزنش کردن
declinometer ترانزیت