تراکنش الکترونیکیelectronic transaction, e-transactionواژههای مصوب فرهنگستانخریدوفروش کالا و خدمات و انتقال پول ازطریق سامانههای الکترونیکی بهویژه با استفاده از اینترنت متـ . مبادلۀ الکترونیکی
هزینههای مبادلهtransaction costsواژههای مصوب فرهنگستانهزینههای فعالیت و مبادلۀ اقتصادی که بهجز هزینۀ تمامشدۀ تولید کالا و خدمات به سه دسته تقسیم میشوند: هزینههای جستوجو و جمعآوری اطلاعات؛ هزینههای چانهزنی و هزینههای پایش؛ و اعمال نظارت
بار تراکنش عملیاتیoperational transaction loadواژههای مصوب فرهنگستانمقدار تراکنشها بر واحد زمان برای همة کاربران در همة نواحی دادة عملیاتی در یک برنامة کاربردی پایگاهداده
داد و ستددیکشنری فارسی به انگلیسیbusiness, deal, dealing, give-and-take, negotiation, trade, traffic, transaction, truck
اجرادیکشنری فارسی به انگلیسیexercise, conduct, discharge, enactment, enforcement, execution, fulfilment, fullfillment, implementation, performance, rendering, transaction
انجامدیکشنری فارسی به انگلیسیaccomplishment, ance _, ation _, commission, consummation, discharge, end, execution, exercise, fulfilment, fullfillment, implementation, performance, practice, transaction, y
تراکنش الکترونیکیelectronic transaction, e-transactionواژههای مصوب فرهنگستانخریدوفروش کالا و خدمات و انتقال پول ازطریق سامانههای الکترونیکی بهویژه با استفاده از اینترنت متـ . مبادلۀ الکترونیکی