transitionsدیکشنری انگلیسی به فارسیگذار، انتقال، تحول، عبور، برزخ، مرحله تغییر، تغییر از یک حالت بحالت دیگر
گذارهای سحابیnebular transitionsواژههای مصوب فرهنگستانگذارهایی از آرگون و کلر دوباریونیدهشده که در طیف سحابیهای گازی دیده میشوند
گذارهای سحابیnebular transitionsواژههای مصوب فرهنگستانگذارهایی از آرگون و کلر دوباریونیدهشده که در طیف سحابیهای گازی دیده میشوند