treatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتحت درمان، رفتار کردن، درمان کردن، تلقی کردن، سالم کردن، مورد عمل قرار دادن، بحث کردن، مربوط بودن به، مهمان کردن، درمان شدن
private treatyدیکشنری انگلیسی به فارسیپیمان خصوصی، معامله خصوصی، معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
پسابtreated wastewaterواژههای مصوب فرهنگستانفاضلابی که یک یا چند فرایند تصفیۀ فیزیکی یا شیمیایی یا زیستی بر روی آن صورت گرفته است تا خطرات بهداشتی بالقوۀ آن کاهش یابد متـ . فاضلاب تصفیهشده
پالیدهraffinate, good oilواژههای مصوب فرهنگستاندر فرایند پالایش با حلاّل، آن بخش از مخلوط مایعِ آموده (treated) که نامحلول باقی میماند و با حلاّل جدا نمیشود