لرزشیtrilled, trill 2واژههای مصوب فرهنگستانآوایی که تولید آن با زنشهای پیدرپی نوک زبان به لثۀ بالا همراه باشد متـ . غلتان rolled 1, roll 3
trailedدیکشنری انگلیسی به فارسیدنباله دار، دنباله دار بودن، اثر پا باقی گذاردن، بدنبال کشیدن، بدنبال حرکت کردن، طفیلی بودن، دنباله داشتن