trist
سست، میعادگاه، قرار ملاقات، قرار ملاقات گذاشتن
ترست
تردمیل
صفات، ویژگی، خصیصه، خاصیت، جنبه، نشان ویژه، نشان اختصاصی
راهپیمایی ها، گام برداری، راه رفتن، لگد کردن، پا گذاشتن
دیسۀ بلوری مکعبی با دوازده وجه مثلثی یا چهارضلعی
تریستان
tristisonous
tristetrahedron
tristfulness
tristigmatose
ترستم
كرانيومتر
آنتروپومتری
telemetrist
اپتومتریست، عینک ساز
geriatrist، متخصص امراض دوران پیری