ترؤملغتنامه دهخداترؤم . [ ت َ رَءْ ءُ ] (ع مص ) بخشودن و مهربان شدن بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترحم بر کسی . (اقرب الموارد) (المنجد). || ناله کردن و آرزومند شدن ناقه به بچه . (از اقرب الموارد). || مشتاق شدن به چیزی . (از المنجد).
تروملغتنامه دهخداتروم . [ ت َ رَوْ وُ م ُ ] (ع مص ) سخریه کردن به کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
ترویملغتنامه دهخداترویم . [ ت َرْ ] (ع مص ) درنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || جویان گردانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). طالب و جوینده ٔ چیزی گردانیدن کسی را. || اراده ٔ چیزی نمودن بعد از چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب
پاله ان تریوملغتنامه دهخداپاله ان تریوم . [ ل ِ اُ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از جانوران ضخیم الجلد محجّر در زمینهای قدیم اِئوسن اروپا.
بدیهیدیکشنری فارسی به انگلیسیaxiomatic, evident, necessary, obvious, self-evident, self-explanatory, truism
دیگرگراییaltruism, ethical altruismواژههای مصوب فرهنگستان1. دیدگاهی در اخلاق هنجاری مبنی بر اینکه افراد باید، دستکم برخی مواقع، بدون در نظر گرفتن منافع شخصی یا علیرغم منافع شخصی به سود دیگران عمل کنند 2. عمل بر اساس نفع دیگران یا دغدغة دیگران را داشتن بهصورتی غیرخودخواهانه یا مقدم داشتن سود دیگری بر سود خود
نوعدوستیaltruismواژههای مصوب فرهنگستانبه فکر دیگران بودن بهصورتی غیرخودخواهانه و انجام دادن کارهایی برای تأمین منافع آنان بدون در نظر گرفتن منافع شخصی