tuckدیکشنری انگلیسی به فارسیتیک، شیرینی مربا، چین، تاه، بالازدگی، بالازنی، نیرو، زور، شدت زومندی، شمشیر نازک، سجاف، تو گذاری، تو گذاشتن
فروکش 2tuckواژههای مصوب فرهنگستانگشتاور ناخواستۀ هواگرد در سرعت بالا که میتواند به سقوط شیرجهای هواگرد منجر شود
یدککش بازگردانیsalvage tug, wrecking tugواژههای مصوب فرهنگستانیدککشی که از آن برای بازگردانی شناورهای آسیبدیده و درمعرضخطر، گاه در موقعیتهای اضطراری، استفاده میشود
یدککشtugواژههای مصوب فرهنگستانشناوری پرقدرت برای کشیدن و یدک کردن کشتیها یا کمک به حرکت و جابهجایی آنها در محدودۀ بندر، بهویژه در زمان پهلوگیری یا جدا شدن از اسکله
توکانTucana, Toucan, Tucواژههای مصوب فرهنگستانصورتی فلکی در آسمان جنوبی (southern sky) که دو جِرم بارز ژرفنایی، یعنی اَبر کوچک ماژلان و خوشۀ 47ـ توکان، در آن قرار دارند
تیک تیکلغتنامه دهخداتیک تیک .(اِ صوت مرکب ) آواز جنبش عقربک ساعت . حکایت صوت عقربه های ساعت . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). آواز حرکت یکنواخت رقاصک یا پاندول ساعت و جز آن . تک تک .
tucksدیکشنری انگلیسی به فارسیTucks، شیرینی مربا، چین، تاه، بالازدگی، بالازنی، نیرو، زور، شدت زومندی، شمشیر نازک، سجاف، تو گذاری، تو گذاشتن
tucksدیکشنری انگلیسی به فارسیTucks، شیرینی مربا، چین، تاه، بالازدگی، بالازنی، نیرو، زور، شدت زومندی، شمشیر نازک، سجاف، تو گذاری، تو گذاشتن
stuckدیکشنری انگلیسی به فارسیگیر، چسبیدن، چسباندن، بهم پیوستن، فرو بردن، بستن، گیر کردن، گیر افتادن، سوراخ کردن، نصب کردن، الصاق کردن، تحمل کردن، تردید کردن، چسبناک کردن