تانهstrand, towواژههای مصوب فرهنگستان1. نخ یکلا یا چندلا که از اجزای تشکیلدهندۀ طناب است 2. مواد نساجی بههمپیوسته و دراز
نهشتۀ شیشهآواریhyaloclastite, aquagene tuffواژههای مصوب فرهنگستاننهشتهای توفمانند (tufflike) که از جریان یافتن بازالت در زیر آب و یخ و خرد شدن آن تشکیل میشود
توفزلغتنامه دهخداتوفز. [ ت َ وَف ْف ُ ] (ع مص ) آماده ٔ بدی شدن : توفز للشر. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
stuffsدیکشنری انگلیسی به فارسیمواد غذایی، چیز، ماده، جنس، پارچه، چرند، کالا، پر کردن، تپاندن، چپاندن، انباشتن