توغنلغتنامه دهخداتوغن . [ ت َ وَغ ْ غ ُ ] (ع مص ) پیش درآمدن در جنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || شتافتن یادوام و ثبات ورزیدن در معاصی . (از اقرب الموارد).
طغانلغتنامه دهخداطغان . [ طُ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور در 24هزارگزی جنوب خاوری چکنه ٔ بالا. کوهستانی و معتدل با 102 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و راه آن