دوقلوی پاروجهtwinning by merohedry, merohedral twinningواژههای مصوب فرهنگستاندوقلویی که یک یا چند عنصر تقارن دارد
دوقلوییtwinningواژههای مصوب فرهنگستان[زمینشناسی] تشکیل یک بلور دوقلو از راه رشد یا تبدیل یا لغزش [فیزیک] رشد متقابل دو یا چند بلور براساس قانون دوقلویی
intertwiningدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، در هم بافتن، درهم بافته شدن، درهم پیچیدن، تقاطع کردن، بهم تابیدن