unconditionalدیکشنری انگلیسی به فارسیبی قید و شرط، بدون قید و شرط، مطلق، غیر مشروط، غیر شرطی، بلا شرط، قطعی، فرض، بی شرط
امنیت نامشروطunconditional securityواژههای مصوب فرهنگستانامنیت در برابر رمزگشایی غیرمجاز با فرض اینکه تحلیلگر رمز امکانات محاسباتی نامحدود دارد
خدمات هدایت ارتباط نامشروطcommunication forwarding unconditionalواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که محتوا و مسیر همۀ ارتباطها را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند اختـ . خدمات هدایت نامشروط CFU
هدایت خط نامشروطcall forwarding unconditionalواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که تمام برخوانیهای ورودی به مشترک را به شمارۀ مشخص دیگری منتقل کند
نابرابری مطلقabsolute inequalityواژههای مصوب فرهنگستانیک نابرابری که به ازای همۀ مقادیر متغیرها درست باشد یا هیچ متغیری نداشته باشد متـ . نابرابری غیرشرطی unconditional inequality
جَوِّ درمانtherapeutic atmosphereواژههای مصوب فرهنگستانفضای مطلوبی که در آن درمانگر به مُراجع توجه مثبت غیرمشروط (unconditional positive regard) دارد و مُراجع آزادانه احساسات و هیجانهایش را بروز میدهد
مطلقدیکشنری فارسی به انگلیسیabsolute, abstract, arbitrary, arrant, categorical, downright, entire, flat, flat-out, implicit, outright, peremptory, plenary, pure, simple, stark, straight-out, strict, total, unconditional, unmitigated
خدمات دورتنظیمی هدایت نامشروط تماسremotely set call forwarding unconditionalواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به مشترک امکان میدهد از راه دور همۀ تماسهای ورودی را بدون هیچ شرطی به خطی دیگر هدایت کند متـ . خدمات دورتنظیمی هدایت نامشروط برخوانی
خدمات هدایت ارتباط نامشروطcommunication forwarding unconditionalواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که محتوا و مسیر همۀ ارتباطها را بهطور خودکار به شمارۀ دیگری هدایت کند اختـ . خدمات هدایت نامشروط CFU
خدمات هدایت نامشروط تماس در متدPBX call forwarding unconditionalواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که به مشترک مرکز تلفن داخلی امکان میدهد همۀ تماسهای ورودی را، بدون هیچ شرطی، به خطی دیگر هدایت کند متـ . خدمات هدایت نامشروط برخوانی در متد
هدایت خط نامشروطcall forwarding unconditionalواژههای مصوب فرهنگستانخدماتی که تمام برخوانیهای ورودی به مشترک را به شمارۀ مشخص دیگری منتقل کند