uncouplingدیکشنری انگلیسی به فارسیجدا کردن، رها کردن، از قلاده باز کردن، باز شدن، از حالت زوجی خارج کردن
زنجیر قفل قلابuncoupling chainواژههای مصوب فرهنگستانزنجیر کوتاهی که قفل قلاب را به اهرم قلاب وصل میکند
میلة قلابuncoupling rodواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای در انتهای واگن برای باز کردن دستی قلاب نیز: اهرم قلاب uncoupling lever
پایة اهرم قلابuncoupling lever bracketواژههای مصوب فرهنگستانپایهای که تکیهگاه اهرم قلاب انتهای واگن است
میلة قلابuncoupling rodواژههای مصوب فرهنگستانمیلهای در انتهای واگن برای باز کردن دستی قلاب نیز: اهرم قلاب uncoupling lever