unctionsدیکشنری انگلیسی به فارسیوظایف، تدهین، مرهم گذاری، مرهم، روغن، روغن مالی، چرب زبانی، حظ، تلذذ، نرمی، لینت، پربرکتی
conjunctionsدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوندها، پیوستگی، حرف ربط، عطف، اتصال، ترکیب عطفی، ربط، اقتران، حرف عطف، زوج
تابعهای متعامدorthogonal functionsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از تابعها که حاصلضرب داخلی دوبهدوی آنها صفر است