hurtsدیکشنری انگلیسی به فارسیدرد می کند، صدمه، زیان، ضرر، ازار، اسیب، اذیت کردن، بدرد آوردن، ازار رساندن، اسیب زدن، ازردن، جریحه دار کردن، تیر کشیدن، خسارت رساندن، خسارت زدن، خسارت وارد اوردن، خسارت وارد کردن
پاشش چرخش اپتیکیoptical rotatory dispersion, ORDواژههای مصوب فرهنگستانپاشش حاصل از تغییر چرخش نوری براثر عبور مادۀ فعال نوری، در هنگام تغییر طولِموج متـ . پاشش چرخش نوری
عادی 1ordinario (it.), ordinary, ord.واژههای مصوب فرهنگستاندستور و شیوهای برای بازگشت به شیوۀ عادی نوازندگی بعد از قسمتی که در آن از فن نوازندگی خاصی استفاده شده است