usherدیکشنری انگلیسی به فارسیراننده، راهنما، راهنمایا کنترل سینما و غیره، طلیعه چیزی بودن، راهنمایی کردن، یساولی کردن
ushersدیکشنری انگلیسی به فارسینگهبانان، راهنما، راهنمایا کنترل سینما و غیره، طلیعه چیزی بودن، راهنمایی کردن، یساولی کردن
ushersدیکشنری انگلیسی به فارسینگهبانان، راهنما، راهنمایا کنترل سینما و غیره، طلیعه چیزی بودن، راهنمایی کردن، یساولی کردن