utilizedدیکشنری انگلیسی به فارسیاستفاده شده است، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
utilisedدیکشنری انگلیسی به فارسیاستفاده شده است، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
ظرفیت بهرهبرداریutilized capacityواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر تعداد مسافری که وسایل نقلیۀ عمومی یک خط از یک نقطۀ مشخص، در یک جهت، در هر ساعت جابهجا میکنند
utiliseدیکشنری انگلیسی به فارسیاستفاده کنید، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
utilizeدیکشنری انگلیسی به فارسیاستفاده کنید، بکار گرفتن، مورد استفاده قرار دادن، استفاده کردن از، بهرهبرداری کردن، بمصرف رساندن، بکار زدن
ظرفیت بهرهبرداریutilized capacityواژههای مصوب فرهنگستانحداکثر تعداد مسافری که وسایل نقلیۀ عمومی یک خط از یک نقطۀ مشخص، در یک جهت، در هر ساعت جابهجا میکنند