balanceدیکشنری انگلیسی به فارسیتعادل، توازن، ترازو، تراز، موازنه، میزان، تتمه حساب، متعادل کردن، موازنه کردن، برابر کردن
بهمنِ سنگrock avalancheواژههای مصوب فرهنگستانجریان فروشیب سریع قطعات سنگ که در طی آن قطعات سنگ ممکن است خردتر شوند یا بهصورت گرد درآیند