استخوان گونهzygomatic boneواژههای مصوب فرهنگستاناستخوانی چهاروجهی که برجستگی گونه و دیوارۀ جانبی و لبۀ کاسۀ چشم و دوسوم قدامی قوس گونه را تشکیل میدهد
wanesدیکشنری انگلیسی به فارسیwanes، افول، کم و کاستی، کم شدن، رو بکاهش گذاشتن، نقصان یافتن، وارفتن، به آخر رسیدن، خرد شدن
از میان رفتندیکشنری فارسی به انگلیسیdeath, dissipate, extinction, fail, failure, perish, vanish, wither
ناپدید شدندیکشنری فارسی به انگلیسیabscond, disappear, dissipate, dissolve, evanesce, evaporate, go, vanish