vanquishدیکشنری انگلیسی به فارسیبرنده شدن، پیروز شدن بر، درهم شکستن، مغلوب ساختن، شکست دادن، غالب امدن
vanquishedدیکشنری انگلیسی به فارسیبرنده شد، پیروز شدن بر، درهم شکستن، مغلوب ساختن، شکست دادن، غالب امدن
vanquishesدیکشنری انگلیسی به فارسیفرار می کند، پیروز شدن بر، درهم شکستن، مغلوب ساختن، شکست دادن، غالب امدن
شکست دادندیکشنری فارسی به انگلیسیbeat, best, conquer, down , lose, maul, overcome, reduce, subdue, take, vanquish, wreck
vanquishedدیکشنری انگلیسی به فارسیبرنده شد، پیروز شدن بر، درهم شکستن، مغلوب ساختن، شکست دادن، غالب امدن
vanquishesدیکشنری انگلیسی به فارسیفرار می کند، پیروز شدن بر، درهم شکستن، مغلوب ساختن، شکست دادن، غالب امدن