varnishدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن
varnishدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن
ورنیvarnishواژههای مصوب فرهنگستانآمیزۀ مایعی که پس از کشیده شدن بهصورت یک لایۀ نازک، به فیلم (film) جامد معمولاً شفاف تبدیل میشود
جلای بیابانیdesert varnishواژههای مصوب فرهنگستانبرق و تلألو اکسیدهای آهن و منگنز که سطح برخی از سنگهای بیابان را میپوشاند
varnishدیکشنری انگلیسی به فارسیلاک الکل، جلا، صیقل، لاک الکل زدن به، جلا زدن به، جلا دادن، لعاب زدن به، دارای ظاهرخوب کردن، صیقلی کردن