پهلوگاه ویژۀ اتوبوسbus bayواژههای مصوب فرهنگستانانشعاب یا قسمت عریضشدهای از راه که به اتوبوسها امکان میدهد، بدون اینکه مزاحم جریان شدآمد شوند، برای سوار شدن یا پیاده کردن مسافر توقف کنند متـ . پهلوگاه
خط همپوش سوزندارgantlet track with switchesواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خط همپوش که در هر دو سر آن سوزن نصب شده است و امکان عبور از خط کناری برای وزن کردن قطار را فراهم میکند
خط همپوش با تکۀ مرکزیgantlet track with frogsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی خط همپوش که در خطوط سریعالسیر و در جاهایی که محدودیت فضا وجود دارد به کار میرود
کوچکدیکشنری فارسی به انگلیسیbit, diminutive, et _, ette _, exiguous, ie _, invisible, junior, kin _, let _, ling _, little, petty, pint-size, pocket, pocket-size, slight, small, spare, thumbnail, toy, vest-pocket, y