بدذاتvillainواژههای مصوب فرهنگستانشخصیت نمایشی شروری که اغلب برای شخصیتهای مثبت نقشههای پلید طرحریزی میکند
معناباختگیbleaching 3, semantic bleaching, semantic depletion, semantic fading, semantic weakeningواژههای مصوب فرهنگستانزدوده شدن محتوای معنایی واحدی واژگانی تحت تأثیر فرایند دستوریشدگی
رنگبَری 1bleaching 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن از یک مادۀ شیمیایی اُکسنده یا کاهنده برای زدودن رنگ الیاف یا پارچه استفاده میکنند
سفیدگریbleaching 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی برای زدودن ناخالصیهای طبیعی و مصنوعی از پارچه که در نتیجۀ آن منسوجات تکمیلشده کاملاً سفید میشوند یا منسوج برای رنگرزی آماده میشود