voidingدیکشنری انگلیسی به فارسیممنوعیت، باطل شدن، باطل کردن، بی اثر کردن، پوچ کردن، بیرون ریختن، خارج شدن، دفع شدن، از درجه اعتبار ساقط کردن
avoidingدیکشنری انگلیسی به فارسیپرهیز کردن، اجتناب کردن، دوری کردن از، طفره رفتن، طفره رفتن از، حذر کردن از، احتراز کردن، الغاء کردن، عدول کردن