Watersدیکشنری انگلیسی به فارسیواترز، اب، مایع، ابگونه، پیشاب، خیساندن، خیس عرق شدن، اب دادن، خیس کردن
فهرست رأیمندانregister of electors, registration list, electoral roll, electoral register, voters list, list of electorsواژههای مصوب فرهنگستانسیاهۀ نام واجدان شرایط رأیدهی