25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
voyages
رحلة
seaworthiness
دوار البحر
journeyed
اسفار
بیشتر بدانید
خیرالدین
scandalized
کشت همگام
شوراب
قلماق
متبکر
جستوجوی دقیق
voyaging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفر کردن، سفر دریا کردن
جستوجوی همآوا
Beijing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پکن
beijing
واژهنامه آزاد
کشور پکن
Beijing dialect
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گویش پکن
voyagings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفر کردن
beaching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سواحل، بگل نشستن
بیشتر
۱۸ واژه همآوا
جستوجوی مشابه
voyagings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفر کردن
جستوجوی همآغاز
voyagings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سفر کردن
جستوجوی همقافیه
outvoyaging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیرون رفتن
unvoyaging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر فعال
revoyaging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انقلابی