whangدیکشنری انگلیسی به فارسیشلاق زدن، تسمه، ضربه، ضربت، قسمت، صدای بر خورد دو جسم، با صدای بلند زدن، کوبیدن
swankدیکشنری انگلیسی به فارسیسارا، جست وخیز کن، خود ستایی، خود فروشی، قروغمزه امدن، ناز و عشوه، مغرور، سرحال وچابک، عالی، شیک و باشکوه، خود ستا