warrantiesدیکشنری انگلیسی به فارسیضمانت نامه ها، گارانتی، ضمانت، ضمانتنامه، تضمین، تعهد، پابندان، امر مورد تعهد یا تضمین
محدودیت حملloading warrantiesواژههای مصوب فرهنگستانمحدودیت در بارگیری و جابهجایی گروه خاصی از کالاها که گاه ممکن است در بیمهنامۀ دریایی در نظر گرفته شود