گوالیارلغتنامه دهخداگوالیار. [ گ ُ ] (اِخ ) گوالیُر. نام شهری درهندوستان . (ناظم الاطباء). و رجوع به گوالیور شود.
گوالیورلغتنامه دهخداگوالیور. [ یُرْ ] (اِخ ) شهری است از هند وسطی که دارای 34500 تن جمعیت است . این شهر در زمان اسلام شاه پایتخت بوده است . قلعه ای معروف و معابد و مساجدی از قرون وسطی در این شهر باقی است .
گولیورلغتنامه دهخداگولیور. [ لی وِ ] (اِخ ) گالیور. گلیور. قهرمان داستان «مسافرتهای گولیور» نوشته ٔ داستان نویس انگلیسی جانتن سویفت (1667 - 1745 م .) میباشد.
والاگهرلغتنامه دهخداوالاگهر. [ گ ُ هََ ] (ص مرکب ) والاتبار. نژاده ٔ بلندنسب : سفر نیست آهو که والاگهرچو بیند جهان بیش گیرد هنر.اسدی .