راهبرد ضعیفغالبweakly dominant strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که بتواند مستقل از بازی دیگر بازیگران، منفعتی دستکم برابر با دیگر راهبردها به بازیگر برساند
راهبرد ضعیفمغلوبweakly dominated strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که مستقل از بازی دیگر بازیگران، منفعتی هرچند کمتر از راهبرد ضعیفغالب به بازیگر برساند
مجموعۀ دنبالهایفشردۀ ضعیفweakly sequentially compact setواژههای مصوب فرهنگستانزیرمجموعهای از یک فضای بُرداری هنجدار که نسبت به توپولوژی ضعیف، دنبالهای فشرده است
بلیت هفتگیweekly ticketواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بلیت اعتباری که از تاریخ صدور به مدت یک هفته اعتبار داشته باشد
راهبرد ضعیفغالبweakly dominant strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که بتواند مستقل از بازی دیگر بازیگران، منفعتی دستکم برابر با دیگر راهبردها به بازیگر برساند
راهبرد ضعیفمغلوبweakly dominated strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که مستقل از بازی دیگر بازیگران، منفعتی هرچند کمتر از راهبرد ضعیفغالب به بازیگر برساند
مجموعۀ دنبالهایفشردۀ ضعیفweakly sequentially compact setواژههای مصوب فرهنگستانزیرمجموعهای از یک فضای بُرداری هنجدار که نسبت به توپولوژی ضعیف، دنبالهای فشرده است
علیلدیکشنری فارسی به انگلیسیaffected, broken-down, infirm, invalid, languishing, sickly, weakly, wreck
کم زوردیکشنری فارسی به انگلیسیeffeminate, flabby, little, nerveless, puny, slight, weak, weakling, weakly