وزن کن، وزن کردن، سنجیدن، له کردن، کشیدن، وزن داشتن، توزین کردن، خواندن
وزن کردن
وزن لنگر
باشه
Evelyn Waugh
گرما
وزنه برداری، توزین کننده، وزن کننده
سنگین تر
وزن
وزن، سنگینی، نزن، سنگ وزنه، چیز سنگین، سنگین کردن، بار کردن
به شدت
weigh
کاهش وزن
جالب است، تازه لنگر برداشته، دارای لنگر اویزان
دوباره وزن کردن
بیش از حد، گرانبار کردن، ظلمکردن، سنگین تر بودن از
زیر وزن