whipping boyدیکشنری انگلیسی به فارسیتو سری خور، وجه المصالحه امری، کتک خور، بچه تازیانهخور بجای شاهزاده در مدرسه
whippingsدیکشنری انگلیسی به فارسینهنگ ها، شلاق زنی، ضربت اهسته و سبک با شلاق، نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی
whipping boyدیکشنری انگلیسی به فارسیتو سری خور، وجه المصالحه امری، کتک خور، بچه تازیانهخور بجای شاهزاده در مدرسه
سربندی دوختهpalm and needle whippingواژههای مصوب فرهنگستانمحکمترین نوع سربندی که در آن برای جلوگیری از جابهجایی سربند در امتداد طناب رشتۀ سربند را گاه به کمک سوزن از بین رشتههای طناب میگذرانند و سپس مانند سربندی ساده آن را به دور سر طناب میپیچند و در آخر باز آن را از میان شیارهای مربوط به رشتههای طناب در دو سر سربندیشده بهتناوب میگذرانند تا در جای
whipping boyدیکشنری انگلیسی به فارسیتو سری خور، وجه المصالحه امری، کتک خور، بچه تازیانهخور بجای شاهزاده در مدرسه
whippingsدیکشنری انگلیسی به فارسینهنگ ها، شلاق زنی، ضربت اهسته و سبک با شلاق، نخ تابیده مخصوص تازیانه پیچی