wileدیکشنری انگلیسی به فارسیویل، فریب، مکر، تزویر، حیله، خدعه، تلبیس، بطمع انداختن، اغوا کردن، فریفتن
whileدیکشنری انگلیسی به فارسیدر حالی که، گذراندن، تاموقعی که، در حین، هنگامیکه، در صورتیکه، مادامی که، حال انکه
مسحور کردندیکشنری فارسی به انگلیسیbeguile, enchant, enrapture, enthral, enthrall, entrance, mesmerize, ravish, wile